ای کاش این "فتح قلّه" از جنس دیگر بود، نه مصیبتِ زلزله، اما هر چه بود، با غلظتِ هرچهتمامتر، رقم خورد؛ حضور پررنگ سلبریتیها و چهرههای محبوب و مشهور در جمعآوری کمک برای زلزلهزدگان و اقبالِ معنادارِ مردم به آنها و تاثیرگذاریای با اختلاف، قویتر از گذشته در اتفاقاتِ مشابه.
■■■
مهمترین نمودِ حضور "چهره"ها که خودنمایی کرد و دهان به دهان چرخید، زیر سوال رفتنِ اعتماد مردم بود به دستگاههای مسئول در بحران. البته که نمیشود به مردم حق نداد؛ مردمی که هر هفته از اختلاس نجومی و املاک نجومی و حقوق نجومی و انتصابات ژنِ خوبی و... خبر میشنوند، طبیعیست که پیکرهی اعتمادشان، خراش و خدشه بردارد. اما خودمانیم...، این رویهی ذاتا آنارشیک هم اگر "رسم" شود، دستکمی ندارد از کجکارکردیِ نهادهایی که عملکردشان، مهمترین دلیل این کمشدنِ اعتماد است.
■■■
در تمامِ دنیا، سلبریتیها غیر از فعالیتِ هنری، پویاییِ اجتماعی هم دارند اما نه اینکه در هر امرِ اجتماعی، تا آنها پا به میدان نگذارند، هیچ توجهی به آن مشکل و معضلِ اجتماعی نشود. آنها باید نقش کاتالیزور و برانگیزاننده داشته باشند، نه نقشِ اول و آخرِ فعالِ کنشگر!
هرچند گوشِ اکثر مردم بدهکار نبود که باباجان! علی دایی، امداد و نجات را بیشتر بلد است یا امدادگرانِ هلال احمر؟! جواد خیابانی نقشهی روستاها را دقیقتر دارد یا فرمانداری و بخشداریِ منطقهی حادثهدیده؟! نوید محمدزاده پرستاری و پزشکی میداند یا تیمهای متخصص؟! مهراوهی شریفینیا از پسِ آواربرداری برمیآید یا بیلهای مکانیکی؟! نیکی کریمی میتواند امنیتِ محمولههای ارسالی را تا رسیدن به دستِ مردمِ مصیبتزده تامین کند یا نیروهای مسلح؟! صادق زیباکلام برپایی کانکسِ اسکانِ موقت میشناسد یا کادرِ مدیریتِ بحران؟!
■■■
منهای تک و توک مواردِ استثنا مثل بنرِ خانم بازیگر با عکس و اسم، جلوی کامیونِ اقلام ارسالی، من باور دارم که یک سرِ سوزن در کارتان، قهرمانبازی و شوآف و ادا درآوردن، نبوده و نیست. شما عاشقاید؛ عاشقِ وطن و هموطن. دستِ تکتکِ شما را به رسمِ برادری میبوسم. اتفاقا روحیهای که با پویایی و حضور خود در میان مردمِ کرمانشاه، به آنها تزریق کردید، بینظیر و آسمانی بود. اصلا خوب شد که به میدان آمدید تا این قلّه فتح شود و اگر خدایناکرده بلای دیگری آمد، راه تجربهشدهای داشته باشیم. اما سلبریتیهای محترم! و جوانمردهای مکرّم!
این شکافِ "اعتماد" را آشکار و این خلاء در جمعآوری کمک و امدادرسانی را پُر کردید، قبول. ممنونیم و دستمریزاد. اما بیایید و خاکریز بعدی را، یک مرحله قبلتر تعیین کنید و برای فتحِ آن، یاعلی بگویید.
■■■
بیایید و به این کجکارکردیِ نهادهای پرشمار، کمک کنید تا حل شود. جلوی بلا را نمیشود گرفت. بیایید و احترام و اقبالِ مردم به خودتان را روانهی دستگاهها و گروههایی کنید که در هنگامهی بلا، مثل برق و باد، مکافات را فروبنشانند. بیایید کمک کنید تا اینهمه تیمهای دخیل و مسئول، از یک طرف اعتمادبهنفسشان نابود نشود و از طرفِ دیگر، اینهمه موازیکاری نکنند تا کار به جایی برسد که شهروندانِ عادی تصمیم بگیرند خودشان بدونِ آموزش و آمادگی، پاشنه را وربکشند و مستقیم، وارد عمل شوند. شما در این فقرهی اخیر، کاری کردید که سازمان امداد و نجات هلال احمر و کمیتهی امداد و سازمان بهزیستی و ستاد مدیریت بحران و استانداری و فرمانداری و بخشداری و شهرداری و اورژانس و پزشکی قانونی و... به خودشان بیایند. دستتان درد نکند. درد را نشان دادید. برای دفعات بعد، به پیشگیری و درمان، مدد دهید. کاری کنید خدایناکرده اگر بلیّهای از آسمان بارید یا از زمین غُرّید، شما واسطهی اعتماد و کارآمدی باشید، نه نقطهی نهایی. در شهرهای خود بمانید و کنشگری کنید و منطقهی بلا را به نیروهای آموزشدیده بسپارید. آنها هم از خودِ "من" و "شما"ی مردم هستند. نکند تخصّص و تلاشِ آنها را زیر سوال ببریم. این اعتمادِ سربهفلککشیدهی اقشارِ مردم به خودتان را تبدیل به اقیانوسی از غرور کنید و به تیمهای متخصّصِ این اتفاقات، تزریق.
■■■
شهرت و محبوبیتِ شما برای چندمین بار، از آزمونِ سختِ "معتمدِ مردم بودن"، سربلند و مفتخر، بیرون آمد، اما اگر این "رویه" بشود "روال"، مصیبتاش برای همین مردم، کم از خودِ زلزله نیست.
* روزنامهنگار و مجری تلویزیون
۴۷۴۷
نظر شما